Bale-khiyal

Bale-khiyal

خاطره نویسی با نام مستعار ماه بانو/هرنوع کپی ممنوع
Bale-khiyal

Bale-khiyal

خاطره نویسی با نام مستعار ماه بانو/هرنوع کپی ممنوع

انقلابی به وسعت قلب ها/قسمت دوم

 

انقلابی به وسعت همه قلبها قسمت دوم
از انقلاب و تظاهرات و..... خیلی سر درنمی آوردم .ولی روز ٢٢بهمن را دقیقا یادمه !
شب قبل یعنی ٢١بهمن ماه پدرم عکسی از شاه ملعون رو به منزل آورده بود وبا نارا حتی
تمام گفت:
اجبارمون کردن که این عکسو حتما به دیواربزنید . اگه برا بازدید بیان ونباشه معلوم نیست چه بلایی سرم بیارن!
برادر وسطی که جسارت بیشتری داشت عکس رو از پدرم گرفت و یه نگاه غضب ألودی انداخت
و درمقابل چشمان متحیر ما اونو پاره کرد!
بند دلم گویی پاره شد ! الان چی میشه! نگرانی قلب کوچکمو فراگرفته بود که با لبخندو نگاه تحسین آمیز پدر انگار که آبو رو آتیش ریخته باشن ، آروم گرفتم!!
صبح زود با صدای همهمه زیاد از خواب پریدم ودویدم سمت کوچه. خدایا چی می دیدم ؟!
آیا حقیقت داره ؟!!
کامیون های ارتشی از خیابان های پهن وعریض عبور می کردن و نظامی ها در کنار مردم سوار بر کامیون با تمثال هایی از امام خمینی شعار می دادن!!
از دیدن برادرهای خودم خیلی بیشتر ذوق کردم !هرسه سوار برکامیون شاد ومسرور!
ازتلویزیون سرودهای زیبای انقلابی وتصاویرامام پخش میشد!
پدرم همراه با برادرانم ، درکنار سایر نظامیان ومردم شهر دستاشون را به هم به نشانه اتحاد و
حمایت از مردم گره زده بودند و رژه می رفتند.برادرم از فرصت استفاده کرد وچند تا عکس گرفت .درمیان همه آنهایی که حضور داشتند، حضور امام جماعت محل خیلی تماشایی بود 
همه شاد بودن وشاکر !
بعد ازظهر روبروی منزلمون با دوستانم جمع بودیم از کوچک وبزرگ. درحالی که از ته دل
می خندیدم ، تصویری از امام را بالا گرفته بودم وچه خوب شد که برادرم به موقع از اون لحظه 
بیاد ماندنی عکس گرفت !
هرگاه به اون عکس نگاه می کنم بخش مهمی از خاطرات زندگیم مرور میشه!


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد